از عبـادت چیزی جز عـ ـادت نمی ماند ...

نیت هایمـان را خــالص کنیم ...

((بهار))

بخشنده بودن بیشتر از آنکه توانایی مالی بخواهد ،

 قلبی بزرگ میخواهد.....

كودك نگاهي به سوراخ چكمه اش انداخت!

لبخندي زد

سرش را رو به آسمان كرد وگفت: " خدايا گريه نكن "

" امشب مي دوزمش...!

(مجید)

نـبودنـت را . . . یـاد نگرفتــــه ام

(نیما)

اگر هنوز هم تو را آرزو می کنم؛

بغلم کن...

از اینکه اونقدر بزرگ شم که تو آغوشت جا نشم میترسم

بغلم کن...

اینجا هوا خیلی سرده، شانسِ پشتشو بهم کرده

شبام درگیرِ سردرده

بغلم کن...

من از اینکه از عشقت دلسرد شم

مثلِ بقیه ی آدما نامرد شم

تفِ سر بالای بی بر و برگرد شم میترسم

بغلم کن...

میدونم هر چی که خواستی نشدم

اونی که بتونی بهش تکیه کنی ُ واستی نشدم

آدمی که همیشه میخواستی نشدم

بغلم کن مادر...

 صبح زود همین که از خانه بیرون زد گفت :

مسابقه می دیم از الان تا شب

در همین وقت ، چشمش به دختری که از سر کوچه می آمد افتاد

نگاهش را کج کرد و به شیطان گفت :

فعلا یک هیچ - به نفع من

مرا بـه چیدن گـل محكوم كردند

اما كـسی فـكر نكـرد

شـاید من یك گـل كاشته باشم

(بهار)

 دیشب خدارو دیدم...

گوشه ای آرام میگریست...

من هم کنارش رفتم و گریستم...

هر دو یک درد داشتیم ...

" آدم ها...."

اگر هیچکس نیست ، خدا که هست . . .

راه آسمان باز است ،

پر بکش

او همیشه آغوشش باز است ،

نگفته تو را میخواند. ..

(محمد)

ترانه ای ست

که گنجشگها می خوانند

جیک جیک جیک

و کلاغها می خوانند

قار قار قار

آدمها را نمی دانم …

(راحیل)

ورنه اینجا، میوه ی شیرین عشق

قسمت فرهاد اگر باشد

به پرویزش دهند

مستِ تقوا

عاشقی باشد که در بزمِ شهود

ساغرش در دست بگذارند و ...

پرهیزش دهند

(بهار)

از آغاز عالم تو را دوست دارم

چه شبها من و آسمان تا دم صبح

سرودیم نم نم: تو را دوست دارم

نه خطی، نه خالی! نه خواب و خیالی!

قیصر امین پور

(بهار)

گاهی از دور میبینمت و مطمئن تر میشوم

که “دیگر هیچ چیز مثل قبل نیست”

هیچ چیز...

بهار

فقط و فقط...

اگر میفهمیدی.....

حرفهایم به همین راحتی که...

می خوانی نوشته نشده اند...

کاش، به همان اندازه ای که از حرف مردم میترسیم

از تو می ترسیدیم ...

که اگر اینگونه بود دنیای ما دنیای دیگری بود

و آخرت ما آخرت دیگری ...

کاش ...

مرا یاد نمی کند و باز دلم بی رحمانه می خواهدش

چه غرور بی غیرتی داری ای دل من...

یادمان باشد

وقتی کسی را به خودمان وابسته کردیم

در برابرش مسئولیم...

در برابر اشکهایش

شکستن غرورش

لحظه های شکستنش در تنهایی

و لحظه های بی قراریش

و اگر یادمان برود

در جایی دیگر

سرنوشت یادمان خواهد آورد

و این  بار ما خود فراموش خواهیم شد